بادام تلخ کمی پهن تر و کوتاه تر از بادام شیرین است و حاوی حدود 50 درصد روغن ثابتی است که در بادام شیرین وجود دارد. همچنین حاوی آنزیم امولسین است که در حضور آب روی دو گلوکوزید محلول آمیگدالین و پروناسین اثر میکند و گلوکز، سیانید و اسانس بادام تلخ که بنزآلدئید تقریباً خالص است، تولید میکند.
بادام درختی غلاف دار ممکن است 4 تا 9 میلی گرم سیانید هیدروژن در هر بادام تولید کند و حاوی 42 برابر بیشتر از سطوح کمیاب موجود در بادام شیرین است. منشأ محتوای سیانید در بادام تلخ از طریق هیدرولیز آنزیمی آمیگدالین است.
مونواکسیژنازهای P450 در مسیر بیوسنتزی آمیگدالین نقش دارند. یک جهش نقطه ای در فاکتور رونویسی bHLH از رونویسی دو ژن سیتوکروم P450 جلوگیری می کند و در نتیجه صفت هسته شیرین ایجاد می شود.
کلمه “بادام” از فرانسوی قدیم می آید، لاتین پسین، مشتق شده از amygdala از یونانی باستان . ممکن است کلمه در انگلیسی برای در زبان های دیگر به دلیل اشتباه گرفتن با مقاله عربی al باشد. تلفظ انگلیسی ah-mond و ametlla کاتالانی مدرن و آماند فرانسوی مدرن شکلی از کلمه را به اصل نزدیکتر نشان می دهد.
صفت “آمیگدالوئید” (به معنای واقعی کلمه “مثل بادام”) برای توصیف اشیایی استفاده می شود که تقریباً بادام شکل هستند، به ویژه شکلی که بخشی از راه بین مثلث و بیضی است. به عنوان مثال، آمیگدال مغز، که از واژه یونانی amygdalē به عاریت مستقیم استفاده می کند.
بادام بومی آسیای جنوب غربی است و بقایای باستانی بادام در منطقه شام کشف شد. در دوران باستان توسط انسان در امتداد سواحل دریای مدیترانه به شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترش یافت و اخیراً به سایر نقاط جهان، به ویژه کالیفرنیا، ایالات متحده منتقل شد. شکل وحشی بادام اهلی در بخش هایی از شام می روید.
انتخاب نوع شیرین از بسیاری از انواع تلخ در طبیعت، آغاز اهلی کردن بادام بود. مشخص نیست که کدام جد وحشی بادام گونه اهلی شده را ایجاد کرده است. گونه Prunus fenzliana ممکن است محتمل ترین جد وحشی بادام باشد، تا حدی به این دلیل که بومی ارمنستان و آذربایجان غربی است، جایی که ظاهراً اهلی شده است. گونههای بادام وحشی توسط کشاورزان اولیه، «ابتدا ناخواسته در انبوه زبالهها و بعداً عمداً در باغهایشان» رشد میکردند.